محل تبلیغات شما

تفسیری از آهنگ عدم از آلبوم گذار بهرام
مقدمه:
هرکس راه فریب دادن توده ها را بلد باشد، به آسانی سرور ایشان می‌گردد و هرکس برایشان در صدد روشنگری برآید، قربانی ایشان می‌شود»

آلبوم گذار مجموعه از شش قطعه موسیقیایی است که بین تمام قطعات ارتباطات عمیق نهفته است.

در این آلبوم داعما داستان در خطوط زمانی مختلف به صورتی هوشمندانه و خلاقانه جابجا میشود تا در ذهن مخاطب تصویری از زندگی انسانی که ابتدا از اجتماع فاصله میگیرد تا خود حقیقت را بیابد و سپس باز میگردد بین مردم و دست به روشنگری و افشاگری میزند و سرانجام توسط همان حکومت که بر علیه ش قیام کرده به وحشیانه ترین شکل سرکوب میشود.

 

شاه کلید درک ارتباطات عمیق بین ترک ها و حل این پازل,در آخرین ترک یعنی "عدم" نهفته است.عدم خلاصه ای از این روایت تراژیک است.

 ترک عدم که آخرین آهنگ این آلبوم است.مروری است بر تمام جریاناتی که در آلبوم بیان میشود.
فرضیه ای است که پس از مرگ تمام وقایع زندگی در ذهن انسان مرور میشود,از ابتدا تا لحظه مرگ,و حتی قبل و بعد آن.
 

صحنه اول:

(دو روز بعد از حادثه )

داستان ترک عدم از جایی شروع میشود که دو روز از قتل شخصیت داستان میگذره و سر خودشو میبینه که تو سطل آشغال محله ی و به طعنه میگه دنبال چیزی نیستم این تو.بعد میاد داستان سر بریده و بدنه قطعه قطعه و تو دو تا کیسه سیاه پیچیده شدش رو روایت میکنه که چی شد که سر از سر از سطل آشغال درآورد.
بهرام این حقیقت رو بعد از جدایی از اجتماع درک میکنه که بر خلافه عقیده عموم که فکر میکنن آسمون آبی نیست,بلکه سیاهه.

سیاهی آسمون تمثیلی از تاریکی و وحشت دوران و آسمون آبی نماد توهم خوشبختی و زیبایی و معنای زندگیه.
بهرام به پوچی و تاریکی زندگی پی برده و متوجه شده که یه اقلیت (که تو این داستان میگه سه نفرن) دارن با ترویج این دروغ که آسمون آبی,مردم رو تو گمراهی و دروغ و توهم طلسم میکنند و در پشت صحنه غارتگری و استثمارگری سرزمینشون میپردازند.
صحنه دوم:

(بعد از اینکه با شلیک گلوله به قتل میرسه)
بهرام میبینه که اون سه نفر بالا سر جنازش ایستادن و دارن راجب اینکه چجوری موضوع قتل رو از مردم پنهان بکنن بحث میکنن.(این سه نفر نماد سه پایه قدرت در نظام های دیکتاتوری دینیه).
بعد از کلی بحث به این نتیجه میرسند که جسد را ببرند داخل حمام و تیکه تیکه و داخل کیسه سیاه بکنند و در چند نقطه شهر داخل سطل آشغال بندازند.
سه نفری دست به کار میشن و همین طور که جنازه رو پاره پاره میکنن دیوانه وار شعاری رو حکومتشون رو بر اساس اون بنا کردن,تکرار میکنند(اینجا آسمون آبی بی شک,اینجا آسمون آبی بی شک)

 

صحنه سوم:(روز بعد از حادثه)

صبح روز بعد مردم به کوچه خیابونها میان.اما جای شخصیت اصلی داستان وسط مردم شدیدن احساس میشه

صحنه چهارم(روز قبل از حادثه)

یادش میاد که اومده بود وسط مردم و داد عقیده اش رو داد میزد که آسمون سیاهه و جارچی های حکومت فریاد میزدن که آسمون آبی و بعد بهرام چشمش به چشم اون سه نفر میفته که با نفرت  دارن نگاش میکنن و بعد تو یه لحظه با صدای شلیک گلوله کل پرده نمایش تاریک میشه.

بهرام خودشو میبینه که تو آخرین لحظات زندگیش به حقیقت پوچی زندگی پی میبره و تنها صدایی که تو مغزش میپیچه اینه که:"الان نیستم.الان نیستم.نیستم."

آیا دنیای ما یک شبیه سازی کامپیوتریست؟

تفسیر آلبوم گذار از بهرام

تک آهنگ تبر از شاهین

رو ,تو ,آسمون ,بهرام ,آبی ,سه ,آسمون آبی ,بعد از ,که تو ,از حادثه ,روز بعد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نبى اكرم (ص) *~*~*دل نوشته های من *~*~*